وزير راه و شهرسازي در يادداشتي به مناسبت روز جهاني شهرسازي به تبيين اهميت شهرسازان و راهكارهايي كه اين قشر بايد به كار گيرند تا شهرها سامان گيرند پرداخته است.
متن پيام وزير راه و شهرسازي براي روز جهاني شهرسازي به شرح زير است: روز جهاني شهرسازي سكونت بيش از ۷۰ درصد جمعيت ايران در شهرها نشان از تحول و دگرگوني فزاينده جامعه ايران به سوي شهري شدن دارد. شهري شدن در ايران گرچه فرصتهايي براي توسعه فراهم آورده، اما غلبه ديدگاههاي كاركردگرايانه و نوپردازانه در اين فرآيند فارغ از توجه به سرشت تاريخي، فرهنگي و زيستسرزميني، شهرهاي كشور را با چالشهايي بنيادين مواجه كرده است. چالش هايي كه جريان زندگي در شهرهاي بزرگ و كلانشهرها را با اختلال روبهرو ساختهاند. اين چالشها كه شايد با ورود انديشه تجدد در ايران و تغيير ساختار شهرها در همه ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي، نقطه آغازين شكلگيري آنها باشد، در سه زمينه قابل زندگيبودن، حركت انسان و كالا و نهايتا كالاييشدن شهرها نمايان شدهاند. شهر ايراني تحت تاثيري تحولات اخير دوران تجدد در بازانديشي مسائل خود دچار نقصان شده است؛ اين نقصان كه به شكل آشفتگي در همه زمينهها از جمله معماري و شهرسازي نمايان ميشود بازتابي از آشفتگي هويتي است. در اين ميان اقداماتي نيز كه تاكنون با شعار توسعهشهري در ايران برنامهريزي و اجرا شدهاند هرچند، در پارهاي موارد احيانا مشكلي را حل كردهاند، ليكن در بسياري موارد ديگر، نه تنها كمكي به حل مسائل و مشكلات شهرها نكردهاند بلكه تحت غلبه جريان كالايي شدنِ همه چيز، شهرها را به سمت نابودي پيش بردهاند. در بسياري از طرحهاي توسعه و عمران سه مفهوم پايهاي «عدالت» به مفهوم نهاد آفرينش، «ايران» به عنوان هويت و منبع الهام و «شهروند» به مثابه انساني كه حق مشاركت و تعيين سرنوشت دارد، همواره مغفول ماندهاند. بر اين اساس به نظر ميرسد، دستور كار شهري جديد بايد چهار ركن بنيادين را پوشش دهد: - توجه به شهرها به عنوان «سازمان اجتماعي» كه هسته تشكيلدهنده آن شهروندان و در مرحله بعدي خانواده است، به عنوان سياست بنيادين توسعه ملي و توجه ويژه به موضوع فقر شهري. - توزيع نقش اقتصادي شهرها در توسعه ملي و نيز شناسايي فرصتهايي اقتصادي كه شهرها ارايه ميدهند. - رسيدگي به چالشهايي زيستمحيطي جهاني مانند تغييرات آب و هوايي، مصرف ناپايدار انرژي و ريسك بالاي بلاياي طبيعي. - ايرانشهر به عنوان عنصر هويتي و معني بخشي به زندگي مدني ايرانيان. در چنين شرايطي به نظر ميرسد بازخواني و بازآفريني شهري در چارچوب يك دستور كار شهري جديد در روزگار معاصر، بتواند از طريق بازتعريف هويتي، فرآيندي و ساختاري، چارچوبي بنيادين را براي خروج از چالشهاي معاصر توسعه در ايران فراهم نمايد. ما نياز داريم تا براي رسيدن به مكان مطلوب زندگي، محيط امن، آسايش و فضاي بالنده، حقيقت و عنصر معنايي زندگي را در شهر به عنوان يك سازمان اجتماعي جستجو نماييم. در اين بستر، بازگشت بنيادين به انسان، شهروند و انديشه ايرانشهري سنگِ بناي زيرين است. باشد كه شهرهايمان را به عنوان ايرانشهر طراحي كنيم تا همه به آن عشق داشته باشند و براي آبادانياش تلاش كنند. در اين راستا ما بايد همچنان كه از دستاوردهاي دانش جهاني برخوردار ميشويم، در چارچوب تاريخ ايران و تمدن آن شهري طراحي كنيم كه انسانها در آن احساس رشد و بالندگي، دلبستگي و سرزندگي داشته باشند و بتوانند در جهت ارتقاي كيفيت زندگي بكوشند.